زندگانی یک دانشجوی پزشکی

زندگی با تمام سختی هایش باز هم می ارزد ...

زندگانی یک دانشجوی پزشکی

زندگی با تمام سختی هایش باز هم می ارزد ...

دوست دارم برای انجام کارهایم یک مرجع داشته باشم
مرجعی که چند سال بعد به نوشته های امروزم رجوع کنم
تا خودم را بشناسم ، تا تغییرات زندگی ام را بشناسم تا....

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

پربیننده ترین مطالب

۱۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

بعد مدت ها سرحال بودم هرچند پنج ساعت فقط خوابیده بودم...

به عادت هر روز چایی بیسکویت می خوریم laughو با رفیقم راهی دانشکده میشم...

ردیف دوم می نشینم ( ردیف ...خونا*) ، استاد وقتی آمد از چهره اش و استایلش میشد فهمید خیلی جنتلمن هستش...heart

حس خوبی داشتم سر کلاس از مطالب گفته شده لذت می بردم smiley

دلم میخواد این حال خوبم برای باقی درس ها هم باشه مثلا آناتومی...

به قول دوستم فیزیولوژی یعنی زنده بودن اما آناتومی یه کم خشکه چون بیشتر از فهم باید حفظ کنی...frown

هنوز تعریف خاصی از درس ها ندارم اما دلم میخواد تو این برهه زمانی از درس ها عقب نیفتم...yes

 

*پی نوشت: جا نبود مجبور شدم ردیف دو بشینم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۸ ، ۱۴:۴۶

هفته دوم دانشگاه میره که شروع بشه...

زندگی خوابگاهی مخصوصا با عدم وجودامکانات اولیه مثل تخت و کمد و در یک اتاق کوچک واقعا اذیت کننده است.

اما نمیخوام این آغاز دلگیری های من باشه

هنوز زوده برای این حرف ها...

از خدا ظرفیت تحمل سختی های پیش رویم را می خواهم...

اللهم ادرکنی...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۰۰

اولین ها همیشه ماندگار هستند...

اولین ها همیشه در ذهن ما حک می شوند و می شوند بخشی از حافظه ما...

سخت است و زمان بر تا این اولین ها تغییر یابند.

 

سعی خواهم کرد همیشه تصویری که برای اولین بار در ذهن مخاطبم باقی بماند با لبخند باشد...

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۸ ، ۱۷:۰۰

موسیقی مخصوصاً موسیقی بی کلام همیشه برایم چون نسیم خنکی است که روحم را قلقلک می دهد...

به طبع هر کس سلایق متفاوتی دارد ، به مرور که سبک مورد علاقه خود را بشناسید این موسیقی های بی کلام را می توانید با خیال خود بازسازی کنید ، وقتی که خواننده ای نباشد این شما هستید که آن را با صدای ذهن خود کامل می کنید...

 

هابیت را که دیگه می شناسید... اثر هاوارد شور

 

 

 

https://just-music.ir/download/?jp=1800&jc=5102&jt=2

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۰۰

سلام مجدد...

گفتم از مهمترین درسمون بنویسم ، اونم چه درسی!!!

همیشه از استاد یک تصور خاصی داشتم؛ هیولایی با دو دست و دوپا و به شدت منضبطlaugh

استاد با بیست دقیقه تاخیر آمد ، منم دیدم تا استاد نیست سلفی بگیرم که از شانس بد ما سر رسید...sad

استادمون خانم بود و بر خلاف انتظار خیلی صمیمی با ما ترمکی ( یه اصطلاح که همه دانشجوها تجربه اش می کنند.) رفتار کرد...

اوایل توضیحاتشون ، درس شیرین بود و همزمان نت بر می داشتم تا جایی که دیدم چقدر اصطلاح داریم و همان جا بود که قلم را انداخته و به فکر فرو رفتم:

وای خدا اینا را باید بخونیم؟

اصلا خوندنیه؟cool

از کجا بخونم اصلا من که هیچی ننوشتم!

وقت ناهار کیه؟

آخ جون آخر هفته است بر می گردم خدا بزرگه بیخیالش...

 

 

خلاصه که از چهارشنبه تا حالا هیچی نخواندم و تو شوکم...surprise

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۸ ، ۱۷:۰۰

جوری زندگی کن ؛ تا فردا وقتی به امروزت فکر می کنی 

لبخند رضایت بر لبانت داشته باشی...

 

 

تصمیم گرفتم این هفته بیشتر به زندگی خودم سر و سامان بدهم

بعد هم با خیال راحت درس هایم را ادامه بدهم...

حقیقتش حس می کنم خیلی به درس هایم علاقه دارم اما در انتخاب دانشگاه اشتباه کرده ام ؛ اما چاره ای نیست باید بسوزم و بسازم...

راستی ثبت نام کنکور هم شروع شده ، انشاءالله هر کس به آنچه که می خواهد برسد...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۰۰

این هفته تمام داره میشه اونم فقط با سه کلاس...sad

حقیتش روزهایی را پشت سر گذاشتم و زندگی گروهی با دوستان اوایل سخت بود اما حس می کنم دارم سازگار میشم خداروشکر...

 

کلاس بیوشیمی استاد درس داد و شاید تنها درسی باشد که باید آخر هفته باید مرور کنم...

زبان عمومی هم قشنگ معلوم بود استاد خیلی با کلاسی داریم...

 

کلاس هم شلوغ شلوغ ... باید بازم با این محیط بیشتر آشنا بشم...

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۰۰

سلام

ببخشید دیر به دیر می نویسم...

حقیقتاً خسته ام و داغون ، از شنبه اومدم دانشگاه ، با کلی دردسر و بد بختی یک اتاق گرفتم با 6 نفر...

در حالی که فقط جای سه نفره!

نه تخت داره نه کمد نه وسیله گرمایشی ، هیچی به هیچی 

خداروشکر فرش داره لااقل! 

چه میشه کرد ؟! این هم زندگی دانشجویی...

یک توصیه فنی :

دانشگاه راه دور خواستید برید فقط شهرهای تهران و شیراز و اصفهان ، همه دانشگاه های ایران جز اینا در یک سطحه ، تیپ بندی چرته و مزخرف ...

شهر خودتون یا شهر های نزدیک کمتر از 200 کیلومتر همین فقط...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۰۱

با شنیدن موزیک های بی کلام گاهی شاد می شوم و انرژی می گیرم ، گاهی غمگین و خسته...

یکی از علایق من همیشه همین موزیک ها بوده ؛ سعی می کنم هر چندوقت یک بار یک موزیک معرفی کنم...

 

سوندتراک های فیلم گلادیاتور با بازی راسل کرو ساخته هانس زیمر خیلی شنیدنی است...

هم غصه داره و حسرت ، هم عشق و هم شادی و حس افتخار؛ همه را میشه در این ها حس کرد...

شاهکاره واقعاً

حس عجیبی دارم با شنیدن این موزیک ها...

 

 

​​​​​https://gofile.io/?c=PhWhpr

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۰۰

 - لازم نیست حتما از کتاب مرجع استفاده کنی ، جزوه بخون نمره بگیر راحت...

-گور بابای درس ، این چند روز رو عشق است ؛ علیرضا میرسونه...

-استاد تو رو خدا ، نمره بده بهمون باید پاس بشم...

-اهههه ، این دیگه چه درسیه ، بچه ها بپیچونیم بریم ددر...

 

خلاصه بگم فاز یه عده را درک نمی کنم ، تو که آمدی دانشگاه ، پزشکی یا رشته های مرتبط به اون که پای جون مردم وسطه ؛ چرا یک دفعه شل می کنی ؟!!؟

اینو میگم تا بعدا خودم به این معضل دچار شدم؛ به خودم بیام که هدفم چی بود واقعا؟؟پ

هدف گرفتن مدرک نیست ؛اگر مدرک بود باید دور این رشته یک خط قرمز می کشیدم...

هدف صرفا پول نیست ؛ پول لازمه اما اولویت اول نیست بالاخره ما هم باید زندگی را بگذرونیم...

هدف صرفا کلاس گذاشتن نیست ؛ بعد کلی درس خواندن و رفتن جوانی و ضعف بینایی اصلا منطقی نیست این را بدی تا کلاس داشته باشی ... اما اینم مهمه...

یه چیزی بگم پزشکی صرفا رشته نیست سبک زندگیه ، یعنی مطالعه کردن باید تا آخر عمرت بخش مهمی از زندگیت بشه ، باید اول انسانیت را بفهمم ، به وجود خدا و عظمتش پی ببرم و یه چیزی از من برای آینده بمونه تا از مرز زمان بگذره و بشه جزیی از تاریخ یک علم...

هدف مشخص شد ، صرفا این را نوشتم تا سال دیگه بدانم آیا باز هم همین هدف منه یا نه...

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۸ ، ۱۷:۳۸