زندگانی یک دانشجوی پزشکی

زندگی با تمام سختی هایش باز هم می ارزد ...

زندگانی یک دانشجوی پزشکی

زندگی با تمام سختی هایش باز هم می ارزد ...

دوست دارم برای انجام کارهایم یک مرجع داشته باشم
مرجعی که چند سال بعد به نوشته های امروزم رجوع کنم
تا خودم را بشناسم ، تا تغییرات زندگی ام را بشناسم تا....

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

پربیننده ترین مطالب

آناتومی1

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۵:۰۰ ب.ظ

سلام مجدد...

گفتم از مهمترین درسمون بنویسم ، اونم چه درسی!!!

همیشه از استاد یک تصور خاصی داشتم؛ هیولایی با دو دست و دوپا و به شدت منضبطlaugh

استاد با بیست دقیقه تاخیر آمد ، منم دیدم تا استاد نیست سلفی بگیرم که از شانس بد ما سر رسید...sad

استادمون خانم بود و بر خلاف انتظار خیلی صمیمی با ما ترمکی ( یه اصطلاح که همه دانشجوها تجربه اش می کنند.) رفتار کرد...

اوایل توضیحاتشون ، درس شیرین بود و همزمان نت بر می داشتم تا جایی که دیدم چقدر اصطلاح داریم و همان جا بود که قلم را انداخته و به فکر فرو رفتم:

وای خدا اینا را باید بخونیم؟

اصلا خوندنیه؟cool

از کجا بخونم اصلا من که هیچی ننوشتم!

وقت ناهار کیه؟

آخ جون آخر هفته است بر می گردم خدا بزرگه بیخیالش...

 

 

خلاصه که از چهارشنبه تا حالا هیچی نخواندم و تو شوکم...surprise

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۱۱/۱۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی